من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

من در کنار توست اگر چشم وا کنی

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

*******************************************************

من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست / آرزویم نظری روی تو و دیدن توست
  من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم / با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم
*******************************************************************
ی تو ای دوست قایقی گم کرده راهم
بی تو ای دوست تک درختی بی پناهم
با تو ای دوست عاشقم عاشق ترینم
ای پناه آخرینم با تو خوشبخت زمینم
عاشقم عاشق ترینم
ای پناه آخرینم با تو خوشبخت زمینم
بی تو ای دوست خانه تاریک است و تنها
در فراقت خفته بر تین سخن ها
در دو دستم جایه دستایه تو خالی
در نگاهم یاده چشمای تو جاری
عاشقم عاشق ترینم
ای پناه آخرینم با تو خوشبخت زمینم
عاشقم عاشق ترینم
ای پناه آخرینم با تو خوشبخت زمینم
****************************************
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد
***********
در غربت ِ هر شبم تو را می خوانم/ با این همه فاصله تویی در جانم
در این شب تار، نام تو می گویم/ از دامن یاس، عطر تو می بویم
از فاصله و بهانه ها دلگیرم/ من در غم این ثانیه ها درگیرم
طوفان زده ام، ساحل آرامش من/ درمانده ترینم، غایت ِ خواهش من
این دل شده از عشق تو لبریز انگار/ دریا دلی و یاد تو با من ای یار
من با نفس ِ تو زنده ماندم ماهم/ از دوری تو ترانه ای بی گاهم
گمگشته ام و راه تو راهم شده است/ بیگانه ام و عشق امانم شده است
***************************
تو خوابیدی و من بیدار

به یاد اولین دیدار

که آن چشمان سحر انگیز

به خود کرده مرا بیمار

به یاد آنهمه آتش

که بر جانم در افکندی

دل رنجور من دارد

تو را در خاطرش تیمار

بیا خسته شدم آخر

ازین تکرار بی تکرار

بیا کین مهر دل تنگی

تو ام از سینه ام بردار

بیا مهمان شو تو آخر

شب سرد من تنها

بشو در کنج تن جاری

بیا لب بر لبم بگذار
**************************
 
نوشته شده در چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:اشعار عاشقانه1,مجموعه اشعار ,از وب ها,سیدمحمدعلی میرامیری,ساعت 16:26 توسط بردیا آریا| |

پس از قرار دادن شعري  زيبا از شاعره جوان سركار خانم مهشيد تجليان  متخلص به مهشيد قصد معرفي اين شاعره جوان را براي آنان كه هنوز با آثار اين شاعره آشنا نيستندو از لذت بردن از اثرات ايشان محروم هستند.

اين شاعره جوان از شاگردان استادواديب فرزانه سيد محمود علوي نيا متخلص به آتش هستند كه_ از همان شاگرداني است كه در ديبرستان در درس ادبيات استاد تلمذ كرده است_ به قول استاد "مهشيد از آنهاست كه اولين روز ورودم به كلاس حس كردم به غير از خوب بودن درسش و حضور ذهن در پاسخ گويي،بادريافتي سريع،واژه هاوابياتي را كه ادا ميشود به خاطر ميسپارد و لبخندي رضامندانه بر لبش مي نشيند زنگ به پايان نرسيده بود دانستم كه شعر مي گويد و كتابي با نام (ميناي مهشيد)دارد..."_قسمتي از مقدمه كتاب ماه مهشيد_ قصد من از اين معارفه  دلايلي داشت اعم از اين كه:1.شرط لازم شعر سرايي اين نيست كه بقول معروف حتما بايد مو در اين راه سفيد كرده باشيم بلكه هر چه از دوران جواني آغاز كر اين راه باشيم بهتر مي توانيم به قول معروف به چم وخم كار وارد شويم2."امروز ،شعر گفتن رايج ترين شيوه بيان احساس و گلايه هاي احتمالي عاشقانه و گاه طرح مسايل اجتماعي شده;هر كس اندك ذوقي دارد وبه قول هم شهري فراري از شهرتمان_كه مايه شهرت خيلي ها شده_((سر سوزن))شوقي،مي نويسد،دست كم دلش را ميريزد بيرون و غمش را به دمي التيام مي بخشد_قسمتي از مقدمه همان كتاب_منظور از اين مطلب  اين است شروط لازم سرايش شعر داشتن 1.تخيل شاعرانه و 2.عاطفه است و بس.اين شاعره جوان دو كتاب با نامهاي ميناي مهشيد و ماه مهشيد دارد.

نوشته شده در چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:سر كار خانم مهشيد تجليان,مهشيد,شعركاشان,ماه ومهشيد,ميناومهشيد,آتش,سيدمحود علوي نيا, سيدمحمدعلي ميراميري,ساعت 21:36 توسط بردیا آریا| |

من در اين وبلاگ بعد از قرار دادن شعري زيبا ازاستادواديب فرزانه سيد محمود علوي نيا متخلص به (آتش)

قصد معرفي اين اديب فرزانه را دارم براي انان كه هنوز از لذت بردن از اثار گران بهاي اين اديب بي بهره مانده اند:استاد با تدريس در دبيرستان ها (تاجايي كه من مي دانم) وعلاقه مند كردن دانش اموزان به درس ادبيات باعث شكفته شدن طبع واستعداد هاي  كساني شد كه از انها مي توان به شاعره جوان اين مرز وبوم سر كار خانم  مهشيد تجليان متخلص به (مهشيد) اشاره كرد.اين استاد فرزانه از خطه اديب پرور كاشان همشهري سهراب سپهري،محتشم كاشاني،كليم كاشاني و...است تا كنون از ايشان اثاري مثل1.خندان گريستم10غزل2.بر گستره شعر 1(ارمغان سالمي)11غزل وشعر هايي از او در مجموعه هاي شعر هاي مذهبي در كتب:1.نماز شام غريبان2.از صداي سخن عشق3.يا ثار الله4.سپيده در خون5.سروش انتظار6.جمعه سبز انتظار و...  مجموعه هايي از  اقاي جعفر رسول زاده متخلص (آشفته) كه در اين زمينه به چاپ رسيده اشاره كرد  ضمنا از ايشان ديوان شعر مستقلي به نام روياي چوبي به چاپ رسيده است اثار ديگري از ايشان هم در دست چاپ است.

نوشته شده در سه شنبه 13 ارديبهشت 1390برچسب:آتش,شعر كاشان,سيد محمود علوي نيا,ساعت 21:9 توسط بردیا آریا| |

 

شعر برای روز معلم

آنکه نقاش است و نقشی ساخته

با قلـــــــم طرح نویی انداخته

در مسیر واژه های دوستــــــــی

سطر سطــری زآشنایی داشته

آنکه چون اسطوره های پارســی

عین ولامی را به میم افراشته

هم ردیف انبیاء و عارفـــــــــــان

پوششی بر جـــــهل جاهل بافته

آنکه آهنگ و کلامی دل ربــا

از یرای درس خـــــــــود آراسته

چشمه های معرفت جوشــــد ز او
دانشی از حد فزون انبـــــــاشته

لحظه هایش پر شده از خـاطرات

خاطراتی که زدل جان باخـــته

هرچه از عطرش ببویم کم بود

او گلستان ها ز گل ها کاشته

آنکه معمار است و الگوی همه

لاله ای بر قلب خود بگذاشته

با سلاح علم در راه مـــــــــــــراد

چون جلوداران به کفران تاخته

آن معلّم آن مرّبی آن که او

از فنونش عالمی پرداختــــــــه

او عزیز است و مقامش پاس دار

چونکه یزدان نام او بنگاشته

عارف آن باشد که چون قطعه زمین
هرکسی او را لگد انداخته

یعنی از زهد و کلام و علم او

ذره ای از دانشش برداشته

شعر خانم امامی به مناسبت روز معلم

نوشته شده در دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:شعر برای معلم,خانم امامی,سیدمحمد علی میرامیری,ساعت 22:19 توسط بردیا آریا| |

آتش عشق

تاچشم به چشم تو گشودم

آتش زده شدبه تارو پودم

درمزرع عمرخويش زان پس

دل كاشتم وجگر درودم

جزنقش تواي مه از دل خود

هرنقش كه بسته شد زدودم

ازآتش عشق خويش گفتم

ازسردي قلب تو شنودم

هرگز سر سازشي نبودت

هربار كه بخت آزمودم

شادان زغمم شدي ومن نيز

خرسند زشادي تو بودم

در راه تو بس كمين گرفتم

تا قلب تو را زتو رو بودم

درياي مني ومن دراين عشق

خواهان وصال تو چو رودم

اي حاصل عشق وشور(مهشيد)

با ياد تو اين غزل سرودم

نوشته شده در یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:مهشيد,مهشيد تجليان, شعركاشان,ساعت 16:31 توسط بردیا آریا| |

گذر عمر

سوار اسب سپيدت به پيش مي تازي

به يال ها سپيدسرت كه مي نازي!

ولي زمانه گذر كرده بر جوان سياه

به رنگ پيري رسيدي به مرگ مي بازي

براي بخت سياهت چه مرگ خوش رنگيست

كه وقت مرگ دلت ديده درزمان تازي

چه خوب عاقبتي بود آخر عمرت

كه وقت مردنت يكتا تبسمي سازي

شاعر: سيد محمد علي ميراميري

نوشته شده در شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:گذر عمر ,شعر ,سيد محمد علي ميراميري,ساعت 19:13 توسط بردیا آریا| |

براي شما

چقدر سوختم اين روز ها به پاي شما

چه شعر ها كه سرودم فقط براي شما

براي آنكه غم از جانتان بماند دور

نشسته ام سر سجاده ي دعاي شما

خدا نكرده اگر غصه در كمين باشد

به جان بنده الهي رسد بلاي شما

دلم شكست ولي بي صدا و پنهاني

كه هيچ چيز مهم نيست جز رضاي شما

يكي دوبار به من التفات فرموديد

هزار مرتبه گفتم:فقط صفاي شما

دلم نيامده يك بار هم بگويم تو

هميشه محترمانه زدم صداي شما

اگر چه خانه خرابم دراين خرابه هنوز

به هر چه مي نگرم خالي است جاي شما

شما بگو كه پس از ما چه كار خواهي كرد

اگر ز داغ بسوزيم در هواي شما؟

كجاي دفتر شعر شما نشست اين( آتش)

كجاي قصه ي ما نيست ردپاي شما

نوشته شده در جمعه 9 ارديبهشت 1390برچسب:آتش, شعر كاشان,ساعت 14:6 توسط بردیا آریا| |

ختم رسل

ختم رسل مصلح كل عقل كل

بوي تنت عطر ارم بوي گل

شاهي و دلدار و دل و دلبري

شافي و گوينده بر اين منبري

منبر تو برگ گل ياسمين

گفته خدا تبارك الخلقين

فخر جهاني و تو معمار دين

جاي غلام تو بهشت برين

شمسي و عالم زتو عشق است وبس

چون تو نديده همه عالم به كس

پاره جان تو شده فاطمه

نام تو دشمن كندي واهمه

فخر زمين شد حرم سبز تو

مانده جهان بر رسش مغز تو

چون ملك وحي پناهنده ات

همچو علي كيست نماينده ات

از حرم سبز تو گشته زمين

عرش خدا رحمه للعالمين

گشته زمين ملك تو و گشته نور

عالم هستي همه اندر سرور

فخرخدايي و تو يكتاي دين

عاجزم از وصف تو شعرم همين

شاعر :سيد محمد علي ميراميري

نوشته شده در پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:شعر حضرت محمد,شعرختم رسل,شعرخاتم اللنبيا,ساعت 20:7 توسط بردیا آریا| |

چشم

چشم تو با چاه ظلمت شد رقيب در يه رنگ

مي كند چشم تو عاشق مردمان را بي درنگ

در نگاهت نرم مي گردد دلم بي نام وننگ

گرچه طردم ميكني سويت شوم چون بوم رنگ

چشم تو با ساحران اندر لوا گشته رقيب

چشم مااز خيرگي درچشم تو شدبي نجيب

آن دو تكه ازدل ما را تو كي پس مي دهي

گرچه نامت همره قلبم ولي كو هم رهي

همرهي قلب خود را با كسان كن آرزو

گر كه كارت ناكسان افتد روي در گمرهي

ناكسان را گوهران سرخ مي دادي نصيب

در تمناي وصالت درد ما شد بي طبيب

هركه را در عشق تو حتي دمي صادق بود

چشم ماراانتظارش دم به دم لايق بود

مانده ام اندر عجب هردم چرا اين مي كنم

چون كه هر كس را ز عشقت دم زند فاسق بود

بعد از اين هرشب دگر يكتا نو هيچ اشكي مريز

بسته گشته راه عشقت اين جدايي ناگريز

شاعر:سيد محمد علي ميراميري

 

نوشته شده در پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:مدح يار,عاشقانه,شرط هاي لازم عشق,ساعت 19:42 توسط بردیا آریا| |

مكن

من مونس جان توام من شمع سوزان توام

من نورچشمان توام اينگونه خاموشم مكن

خواهي بماني از قضا پر واكني اندر فضا

كارت جفابر دل رضا اينگونه رنجورم مكن

خواهي تراگنجت دهندخواهي كه درعرشت برن

خواهي كني دل را سرنداينگونه ويرانم مكن

من مآمن دلدارتو مانده فلك در كارتو

درمانده ازآثارتو اينگونه بي عهدم مكن

من روشني بخشان تومجنونم و خواهان تو

من گشته ام سامان تو اينگونه تاريكم مكن

رقصم ميان جام تو دنيا فقط بركام تو

يكتاخمار رام تو اينگونه بي عقلم مكن

شاعر:سيدمحمد علي ميراميري

نوشته شده در پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:مكن,عاشقانه,غمنامه,عشق,ساعت 19:20 توسط بردیا آریا| |

به نام يكتا يكتاي عالم

سلام به همه دوستان و خوانندگان

من در اين وبلاگ سعي مي كنم براي همه شما وبراي همه مناسبتها مطالبي مفيد و پاسخ گويي شما را بياورم پس براي خدمت رساني وپاسخ گويي هرچه بيشتر به شما عزيزان از شما طلب ياري مي كنم و از شما مي خواهم با پيشنهاد ها وانتقادات خودت به من كمك كنيد .در پايان از اينكه چشماي قشنگتون رودر فضاي گرم و صميمي  اين وبلاگ  رها كرديد تشكر بسيار دارم...برديا آريا(يكتا)

نوشته شده در پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:,,,,ساعت 18:24 توسط بردیا آریا| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com