1.عشق علاقه شدید قلبی:عشق مرتبه ای شدیدتر از محبت و دوست داشتن است که اگر با اصول ودر راه درست بکار گرفته شود به نتیجه ای مطلوب و اگر با اصول و در راهی نادرست بکار گرفته شود دل و دین را ضایع می کند عشق را میتوان هم مساوی و هم یک رتبه بایین تر از جنون دید"مساوی چون چشم عاشق برروی بدی معشوق بسته وجزخوبی نمیبیند وبایین تر ازجنون چون ممکن است در هر حالتی چه مثبت چه منفی تبدیل به جنون شود.جنون درمعنای قبل جنون صدمه رسان نیست ولی در معنای دوم منفی و صدمه رسان است2.عشق دو جنبه دارد:1الهی وحقیقی 2مجازی وزمینی.جنبه اول عشق حقیقی به خالق ومعبود ما وعشق به معصومین است که بالاتری حد عشق.عشق به خداست در حدیث قدسی امده:هر کس مرا طلب کند مرا می یابد .هر کس مرا یافت مرا میشناسد.هرکس مراشناخت مرا دوست دارد.هرکس مرا دوست داشت عاشق من میشود. وهرکس عاشق من شد من عاشق او میشوم. و هرکس من عاشقش بشوم اورا می کشم.وکسیکه اورا بکشم برمن دیه اش واجب شود.وهرکس دیه اش بر من واجب شد خودم خون بهای اومیشوم.وعشق به معصومین هم واسطه ای است برای رسید به عشق حقیقی.جنبه دوم عشق مجازی وزمینی است. که عشق بین دوجنس که درباکترین ومقدس ترین ودرست تری راهش ختم به ازدواج شده ویا عشق به کار ,تحصیل,فرزندو... که عشق به کاروتحصیل دو جنبه دارد 1عادت2علاقه وشخص ازروی عادت به کارش وتحصیلش عشق می ورزدومنتظر منفعت است وعلاقه به خدمت که شخص برای منفعت جامعه وبیشرفت عمومی به کارش عشق وعلاقه میورزد ودرستی کارش مهم است ومنفعت اجتماعی آن نه منفعت شخصی آن3.عشق یک معنا دارد در دوشکل:معنایش ساختن و اشکالش:1سوختن و2ساختن است.که سوختن خود ساختنی حقیقی است.سوختن درعشق فقط مربوط به بالاترین حد عشق یعنی عشق به خداست وبه این معنی است که ازتمام مادیات بریدن به خدا رسیدن وخدارا هدف قرار دادن که هدفی بالا مقدس وشایسته وسرمنزل تمام اهداف است وچه ساختنی بالاتر از رسیدن به این هدف؟اما جزاین مورد دیگر عشق سوختنی نباید داشته باشد چون از این جا به بعدعشق مجازی هدف ماست بس دراین راه نباید از دست دادو خودرا تخریب کردتادیگری بروی خرابه ها وخرده های ما خودرا بنا کند.بلکه بای خودرامحکمتر کنیم تاهم خورشد کنیم هم دیگری بتواندبه ماتکیه ورشد کندواین معنای ساختن است وهدف زنگی...ازاینجاموضوع بحث ماعشق زمینی است:باعث چشم بوشی ازکاستی هاست.زمانی عشق متجلی میشود که فرد احتیاج به ارامش دارد.وعشق وسیله ارامش است که فردی که مدعی عشق است باید شروطی را دارا باشد1.شجاعت:عشق هم ایجاد شجاعت میکند هم برای ایجاد وابرازش بایدشجاع بود هم برای مواجه شدن با حاصلش چه منفی چه مثبت باید شجاعت خطر کردن را داشت و باآن مواجه شد.2.متقابل بودن:عشق بایدبرای حصول نتیجه مثبت دوطرفه باشد واگریک طرف مداراویک طرف عشق باشد نتیجه حاصله نتیجه ای مایل به ضرر مطلق است.3.واقعی باشد:یعنی اگر جواب منفیز بود به جواب منفی راضی نشودودوباره تلاش کندولی اگرجواب منفی قطعی بودراضی به موفقیت معشوقش بشود که ممکن است با شخص دیگر حاصل شود.4.عشق یاد گرفتنی وزبانی و ساختنی وبازور به دیگری قبولاندنی نیست:عشق حسی خفته درون هرکسی است که بایدآن رابیدار کردو بعداز بیدارشدن برای کسی است که آن را بیدار کرده.5.عشق حسی کودکانه است: ازآن جهت به کودکان شبیه است که کودک برای احساس آرامش وامنیت کردن به دیگری محتاج است ومتکی به خود نیست وبدون وجود او احساس تنهایی وغم داردولی بااو احساس قدرت وبزرگی.6.عشق موقت نیست ابدی است:در عشق وفاداری.معرفت.بایبندی.ومرام مهم است.7.عشق با اینکه یک حس است ولی دوسازنده وساختمان دارد:1عقل2احساس:در صورتی سازنده وساختمان عشق عقل باشدعشق وبایدار وابدی و مثبت ومتقابل وهمراه با ارامش خواهدبودواگر احساس سازنده وساختمان ان باشد وعقل درا سهیم نباشد نابیداروموقت و در دراز مدت منفی و یک طرفه و ختم به شهوت و شکست .عشق وقتی بیدار شد باید انرا تصاحب کردواگر بیدار کننده عشق اگاه نباشد که عشقی رابیدار کرده  بای اورا به این امر با ابرازش آگاه ساخت.8. عشق باعث عادت وروزمرگی نمیشود:بلکه عاشق همه حال کاشف جنبه ای تازه از خصوصیات خوب درمعشوقش میشود.9.عشق نباید مجذوب چهره شود بلکه باید مجذوب اخلاق شود:اگر مجذوب چهره شود شهوت است...وعشق درمواردی که عقل سهیم نباشد باعث رضایت موقت وباعث جنون وصدمه به طرفین عشق خواهدشد در عشق باید کاستی ها را کم دید نه اینکه ندید نان و عشق رضایت را بر نمی انگیزد.در عشق نباید طرفی شخصیت خودرا خرد کند وبه قول معروف آویزان باشد وبخواهد خودرامقبول کند وبگوید مثل بوم رنگ هرچه طردم کنند باز برمیگردم چون شخصیت عشق محترم ومقدس است بس زمانی که عشق درکسی بیدار میشود یعنی لایق عشق شده یعنی شخصیت عشق رادارد بس نبای این شخصیت را خرد و کوچک کند....

چند حدیث مفید:1.امام علی (ع):حب الشی یعمی و یصم=> علاقه شدید به چیزی آدمی را کور وکر می کند...=>غلبه شورو احساس بر عقل

بیامبر(ص):اگر نسبت به کسی بی تفاوت هستیدوازلحاظ عقلی اورا شایسته ازدواج میدانید با او ازدواج کنی وخدا علاقه را بین شما ایجاد میکند

اضافات:=>ماراتب نوشته شده از عشق بالاترین حد شروع میشود:عشق و بایین تر از آن دوست داشتن و بایین تر از آن محبت وبایین تر ازآن ترحم وبایین تر از آن شهوت وبایین تر ازان نجاست است

در اینموارد باید ذکر کرد:ترحم:ممکن است شخصی خوب اما دلنشین ما نیست ولی عقلا خوب است که ما به او ترحم می کنیم...شهوت:ممکن است بصورت طمع به اعمال خوب ومباح هم ظاهر شود بس همیشه بد نیست

نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:عشق مزایا ومعایب,تعرف و فلسلفه عشق,سید محمد علی میرامیری,ساعت 10:15 توسط بردیا آریا| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com